✅️ آیا ماشینت سرقت شده یا وسایل باارزشت گم شده و نمیدونی چطور باید پیداشون کنی؟ یا شاید به دنبال پیدا کردن مدارک مهم، طلا، پول یا حتی شخص گمشده هستی؟
📣 من ابوادریس، به عنوان آینهبین معروف، با طلسم آینهبینی قوی و تجربه سالها در این زمینه، بهت کمک میکنم تا هر چیزی که از دست دادی رو دوباره به دست بیاری. این روش، برای پیدا کردن هر نوع وسیله یا فرد گمشده بسیار مؤثر و سریع است.
💫 خدمات ویژه آینهبینی ابوادریس برای پیدا کردن وسایل گمشده و سرقتشده:
🔮 پیدا کردن ماشین سرقتشده: با استفاده از طلسم آینهبینی قوی، من میتونم بهت کمک کنم که ماشین سرقتشده خودت رو پیدا کنی و بدون نگرانی محل دقیقش رو بفهمی.
📜 پیدا کردن وسایل گمشده: از مدارک مهم، طلا، پول گرفته تا وسایل باارزش دیگه، با کمک طلسم آینهبینی، میتونم به سرعت محل گمشدن یا سرقتشدنشون رو مشخص کنم.
🌟 پیدا کردن افراد گمشده: اگه به دنبال فرد گمشدهای هستی و نمیدونی کجا میتونی پیداش کنی، با استفاده از آینهبینی میتونم مکان دقیق فرد رو بهت نشون بدم.
🌟 چرا به ابوادریس اعتماد کنی؟
⭕️ دقت بالا و نتایج سریع: با استفاده از طلسمات قوی، من میتونم در کوتاهترین زمان ممکن گمشدههای باارزش شما رو پیدا کنم.
⭕️ پیدا کردن وسایل سرقتشده و گمشده: بدون نگرانی میتونی به طلسم آینهبینی اعتماد کنی تا وسایل سرقتشده مثل ماشین یا وسایل باارزش رو پیدا کنی.
⭕️ تجربه طولانی در آینهبینی: با سالها تجربه در زمینه آینهبینی و طلسمات قدرتمند، من بهت کمک میکنم تا گمشدههات رو به راحتی پیدا کنی و استرس رو از خودت دور کنی.📞 راه تماس با من:
‼️ اگه به دنبال پیدا کردن وسایل سرقتشده یا گمشده هستی و نیاز به آینهبینی دقیق داری، همین حالا از طریق آیدی تلگرام با من در ارتباط باش.
🔗 آیدی تلگرام ابوادریس: aboedris@
24 پاسخ
مدتی بود که از یه همکار قدیمیام بیخبر بودم. همیشه فکر میکردم یه روز اتفاقی توی خیابون یا یه همایش ببینمش، ولی سالها گذشت و هیچ خبری نشد.
وقتی این روش رو امتحان کردم، بیشتر به عنوان یه امید آخر بود. بعد از چند هفته، یهو یه ایمیل عجیب دریافت کردم. یه نفر که اصلاً فکرش رو نمیکردم، توی یه پیام گروهی اسم اون همکارم رو آورد. سریع باهاش تماس گرفتم و تونستم دوباره باهاش ارتباط برقرار کنم. این که چرا دقیقاً اون لحظه اسمش مطرح شد، هیچ توضیح منطقیای نداشت. ولی برای من یه نشونه بود که این روش واقعاً جواب میده.
یه هارد اکسترنال داشتم که کل اطلاعات کاری و عکسهای خانوادگیم توش ذخیره شده بود. اگه گمش میکردم، فاجعه بود. یه روز هر چی گشتم، نبود. توی ذهنم مرور کردم که آخرین بار کجا دیدمش، ولی هر چی فکر کردم، یادم نیومد.
یکی از همکارام گفت که این روش ممکنه کمک کنه. گفتم خب، چرا امتحان نکنم؟
چند روز بعد، توی یه لحظه، انگار یه جرقه توی ذهنم زد. یادم افتاد که آخرین بار موقع مسافرت گذاشتمش توی یه کیف . سریع رفتم سراغش و… بله، اونجا بود!
اگه اون جرقه ذهنی نبود، شاید هیچوقت پیدا نمیکردم. این تجربه باعث شد باور کنم که یه راههایی برای پیدا کردن چیزای گمشده هست که شاید ما همیشه متوجهشون نشیم
من عاشق گربهام هستم، اسمش لئوئه و مثل یه عضو خانوادهاس. یه روز که در حیاط باز مونده بود، یهو دیدم که نیست! هر چی صداش زدم، هر جا که فکرش رو بکنید رو گشتم، ولی هیچ ردی ازش نبود. حس ناامیدی بدی داشتم. از طریق یکی از دوستام با این روش آشنا شدم. از ته دلم آرزو کردم که لئو زودتر برگرده.
سه روز بعد، یه شب خواب دیدم که دارم از یه مسیر خاص توی محله عبور میکنم و لئو رو توی یه باغ متروکه پیدا میکنم. صبح که بیدار شدم، حس کردم باید همون مسیر رو برم. با اینکه باورم نمیشد، ولی رفتم… و درست همونجا، بین یه سری بوته، لئو داشت خودش رو جمع کرده بود! همون لحظه باورم شد که بعضی چیزا رو نمیشه فقط با منطق توضیح داد. انگار یه نیرویی بود که راه درست رو نشونم داد
مدتها بود دنبال یه سند قدیمی توی خونه میگشتم که مربوط به یه معامله خیلی مهم بود. بدون اون، کارم گیر کرده بود و هیچ جوره نمیتونستم جلو برم. همه جا رو زیرورو کردم، حتی از بقیه اعضای خونه هم کمک گرفتم، اما هیچ اثری نبود. یه آشنای قدیمی گفت که این روش رو امتحان کنم. راستش برام عجیب بود، ولی چون هیچ گزینهای نداشتم، گفتم چرا که نه؟ بعد از چند روز، یه شب خواب دیدم که دارم یه کمد خاص رو میگردم. صبح که بیدار شدم، انگار یه ندایی بهم میگفت برو اونجا رو چک کن. رفتم سراغ همون کمد، و باورم نمیشد سند دقیقاً همون جا، بین یه سری کاغذای قدیمی گیر کرده بود. حس عجیبی داشتم، انگار یکی داشت راهنماییم میکرد. شاید بگید اتفاقی بود، ولی من که مطمئنم چیزی فراتر از شانس توی این ماجرا بود.
از وقتی یادم میاد، همیشه یه دفترچه داشتم که توش خاطرات، ایدهها و حتی رازهای شخصیم رو مینوشتم. همیشه توی یه کشوی مشخص نگهش میداشتم، ولی یه روز هر چی گشتم، نبود. انگار آب شده بود و رفته بود توی زمین و داشتم نگران میشدم، چون توی اون دفترچه چیزایی بود که نمیخواستم کسی ببینه. یکی از دوستام پیشنهاد داد از این روش استفاده کنم. فکر کردم خب، امتحانش ضرری نداره. چند روز بعد، یه حس عجیبی داشتم که دوباره یه کمد قدیمی رو بگردم. کشوها رو یکییکی باز کردم، و باورم نمیشد… دفترچه دقیقاً همون جا بود، زیر یه سری کتاب که قبلاً چندین بار جابهجاشون کرده بودم. انگار یه نیرویی داشت کمکم میکرد که پیداش کنم. هنوزم نمیدونم چطور ممکن بود، ولی مهم این بود که برگشت
یکی از دوستام که سالها بود ازش خبری نداشتم، توی زندگیم خیلی مهم بود. همیشه به این فکر میکردم که کجاست، چه کار میکنه، ولی هیچ نشونهای ازش نبود.
یه روز که درباره پیدا کردن افراد گمشده تحقیق میکردم، این روش به چشمم خورد. به خودم گفتم امتحان کردنش که ضرری نداره. یه مدت بعد، یه حس عجیبی داشتم که یه سری از پیامای قدیمیام رو چک کنم. توی یکی از اون پیامها، یه شماره قدیمی ازش پیدا کردم. زنگ زدم و فهمیدم که هنوز اون خط رو داره.
بعد از چند سال، تونستم دوباره باهاش صحبت کنم. هنوزم وقتی بهش فکر میکنم، تعجب میکنم که چطور این اتفاق افتاد.
یه بار یه انگشتر ارزشمند داشتم که یه روز از انگشتم دراومد و هر چقدر گشتم، پیداش نکردم. فکر میکردم توی خونه افتاده، ولی حتی کل خونه رو هم که گشتم، هیچ اثری ازش نبود. خیلی ناراحت بودم، چون اون انگشتر یه هدیه خاص از همسرم بود. یه روز که داشتم توی اینترنت دنبال راهکار میگشتم، با این روش آشنا شدم. گفتم خب، چرا امتحان نکنم؟ بعد از چند روز، وقتی داشتم یه وسیلهای رو جابهجا میکردم، یهو یه صدای تق اومد. نگاه کردم، همون انگشتر بود! دقیقا جایی که شاید ده بار اونجا رو دیده بودم، ولی انگار اصلاً اونجا نبوده. برام یه تجربه عجیب بود، چون انگار یه چیزی داشت کمکم میکرد تا پیداش کنم.
من همیشه دنبال یه نشونه از برادرم بودم که سالها پیش ارتباطمون قطع شده بود. هر جا که ممکن بود دنبالش گشتم، اما هیچ اثری ازش نبود. حسرت اینو داشتم که حداقل یه بار دیگه ببینمش.
وقتی با این روش آشنا شدم، راستش چندان امیدی نداشتم، ولی یه جورایی حس کردم باید امتحانش کنم. بعد از مدتی، یه نشونه دریافت کردم. یه نفر توی یه گروه اینترنتی درباره یه کسی حرف میزد که مشخصاتش خیلی به برادرم نزدیک بود. رفتم دنبالش، پیگیری کردم و بالاخره تونستم شمارهاش رو پیدا کنم.
بعد از چند سال، برای اولین بار تونستم باهاش صحبت کنم. نمیدونم این اتفاق چطور افتاد، ولی حس عجیبی بود. انگار یه نیرویی داشت کمکم میکرد.
یه گردنبند قدیمی داشتم که برام ارزش معنوی زیادی داشت. همیشه مراقبش بودم، اما یه روز که مهمون داشتم، بعد از رفتن مهمونا دیدم نیست! خونه رو زیرورو کردم، اما هیچ اثری ازش نبود. خیلی ناراحت بودم، چون اون گردنبند تنها یادگار مادربزرگم بود.
با یکی از دوستام درد و دل کردم، اونم گفت که یه روش خاص برای پیدا کردن چیزای گمشده وجود داره. اولش برام عجیب بود، ولی هیچ امیدی نداشتم، پس گفتم امتحان کنم.
بعد از چند روز، یه حس عجیبی داشتم که یه گوشه از اتاق خوابم رو دوباره بگردم. جایی که شاید ده بار نگاه کرده بودم. وقتی رفتم سراغش، دیدم گردنبندم بین لباسا گیر کرده و یه گوشه افتاده، جوری که انگار دیده نمیشد!
شاید بگید اتفاقی بوده، ولی برای من یه جور راهنمایی بود. اگه دوباره این حس رو پیدا نمیکردم، شاید هیچوقت پیداش نمیکردم
اصلاً آدم خرافاتیای نیستم. همیشه میگفتم این چیزا فقط برای سرگرمیه. اما وقتی یه شب مدارک خیلی مهمم که توی یه کیف دستی بود گم شد، واقعاً دستم به هیچ جا بند نبود. هر جایی که فکرش رو بکنید رو گشتم، حتی به پلیس هم اطلاع دادم ولی هیچ اثری ازش نبود.
یه دوستی که قبلاً تجربه مشابهی داشت، پیشنهاد داد که از این روش استفاده کنم. راستش اولش جدی نگرفتم، ولی وقتی هیچ گزینهای برام باقی نمونده بود، گفتم امتحانش کنم.
بعد از چند روز، یه خواب عجیب دیدم که توی یه جای خاص دارم دنبال کیفم میگردم. صبح که بیدار شدم، اون حس عجیب هنوز باهام بود. رفتم به همون مسیر، یه جایی که قبلاً چندین بار چک کرده بودم. اما این بار، یه مقدار دقیقتر که نگاه کردم، کیفم افتاده بود لای یه شکاف کنار دیوار، جایی که اصلاً بهش توجه نکرده بودم
تا امروز نمیدونم چطور این اتفاق افتاد، ولی هر چی که بود، کمک بزرگی بهم کرد
سالها بود که از یکی از دوستان خیلی صمیمیام بیخبر بودم. آخرین بار که با هم حرف زدیم، قرار بود که در ارتباط بمونیم، اما زندگی مسیر خودش رو رفت و بعد از مدتی دیگه هیچ خبری ازش نداشتم. بارها تلاش کردم پیداش کنم، توی شبکههای اجتماعی دنبالش گشتم، از دوستای مشترکم پرسوجو کردم، ولی انگار توی هوا محو شده بود.
یه روز که داشتم دربارهی راههای پیدا کردن افراد تحقیق میکردم، با این روش آشنا شدم. راستش به نظر عجیب میاومد، ولی کنجکاو شدم امتحانش کنم. چند هفته بعد، یه پیام کاملاً غیرمنتظره توی اینستاگرامم اومد. یه دوست قدیمی که سالها بود ازش بیخبر بودم، برام نوشت که یه مدت پیش به طور اتفاقی یه اسم آشنا شنیده و فهمیده که دنبال دوستم میگردم.
این پیام مثل یه سرنخ بود که منو قدمبهقدم به پیدا کردن دوستم نزدیک کرد. چند روز بعد، بالاخره تونستم یه شماره ازش بگیرم و باهاش تماس بگیرم. نمیدونم چی شد که بعد از این همه سال این اتفاق افتاد، ولی چیزی که مسلمه اینه که بدون این راهنما، شاید هیچوقت نمیتونستم پیداش کنم.
یه انگشتر قدیمی داشتم که برام از هر چیزی توی دنیا ارزشمندتر بود. یه یادگاری از مادربزرگم بود که همیشه توی یه جعبه مخصوص نگهش میداشتم. یه روز که میخواستم ازش استفاده کنم، دیدم نیست. اول فکر کردم شاید جایی گذاشتم که فراموش کردم، ولی بعد از دو هفته گشتن، به این نتیجه رسیدم که احتمالاً گم شده.
همه جا رو زیر و رو کردم، خونه، محل کار، حتی جاهایی که امکان نداشت اونجا باشه. اما هیچ اثری نبود. حس عجیبی داشتم، انگار یه تکه از گذشتهام رو از دست داده باشم. یکی از اقوامم که میدونست چقدر این موضوع برام مهمه، این روش رو پیشنهاد داد. اولش شک داشتم، اما از دست دادن انگشتر برام اونقدر سخت بود که به هر راهی فکر کنم.
بعد از چند روز، یه حس عجیب داشتم که باید برم سراغ یه کشویی که قبلاً بارها توش رو گشته بودم. بازش کردم و این بار با دقت بیشتری نگاه کردم. انگشتر دقیقاً همون جا افتاده بود، ولی جوری که قبلاً اصلاً به چشمم نیومده بود. نمیدونم چطور، اما انگار چیزی منو راهنمایی کرد تا پیداش کنم.
ماجرای من از یه شب شروع شد که با خیال راحت ماشینمو جلوی خونه پارک کردم. صبح که بیدار شدم، دیگه نبود. اول فکر کردم شاید جایی دیگه پارکش کرده باشم، ولی وقتی خیابون رو بالا و پایین کردم و دوربینهای مدار بسته رو چک کردم، فهمیدم واقعاً دزدیده شده. یه حس خالی شدن داشتم، انگار یکی از عزیزترین وسایل زندگیم رو ازم گرفته بودن.
پلیس رو در جریان گذاشتم، اما چند روز گذشت و هیچ خبری نشد. ناامید شده بودم. یه شب یکی از همکارام که میدونست چقدر کلافهام، پیشنهاد داد از یه روش خاص استفاده کنم. من آدمی نبودم که راحت چیزی رو باور کنم، ولی وقتی راه دیگهای نبود، تصمیم گرفتم امتحانش کنم.
بعد از انجامش، چند روز بعد، یه تماس عجیب داشتم. یه آشنا گفت که ماشینم رو توی یه منطقهای دورتر از شهر دیده. رفتم اونجا، و وقتی گشتم، باورم نمیشد که همون جا باشه. پلیس رو خبر کردم و بعد از کمی پیگیری، ماشینم پیدا شد. نمیگم که یه معجزه اتفاق افتاد، ولی چیزی که تجربه کردم خیلی غیرعادی بود.
همیشه فکر میکردم این جور چیزها بیشتر شبیه داستانهای قدیمی هستن و فقط آدمایی که به خرافات اعتقاد دارن، دنبال این راهها میرن. اما وقتی خودم توی شرایطی گیر افتادم که هیچ راهی برام باقی نمونده بود، دیگه چارهای نداشتم جز اینکه همهی گزینهها رو امتحان کنم.
ماجرا از اینجا شروع شد که یه روز وقتی کیف مدارکم رو گذاشتم توی ماشین، بعد از چند ساعت هر چی گشتم، نبود. همهی جاهای ممکن رو گشتم، حتی فکر کردم شاید جایی جا گذاشته باشم. روزها گذشت و من همچنان گیج و کلافه دنبال مدارکم بودم، چون توش کلی چیز مهم داشتم. یکی از دوستام که تجربهی مشابهی داشت، این روش رو بهم پیشنهاد کرد. راستش اولش با تردید نگاه میکردم، اما وقتی هیچ راه دیگهای جواب نداد، گفتم امتحانش کنم.
چیزی که برام جالب بود، این بود که بعد از چند روز حس عجیبی داشتم، انگار یه چیزی منو میکشید سمت یه جای خاص. رفتم سراغ یه کیف قدیمی که فکر میکردم هیچ وقت مدارکم اونجا نمیتونه باشه. ولی وقتی بازش کردم، شوکه شدم! مدارک دقیقاً همون جا بود، انگار کسی گذاشته بودشون اونجا و من ماهها فراموش کرده بودم. هنوزم نمیفهمم چطور ممکنه، ولی چیزی که تجربه کردم، واقعی بود.”
چند سال بود که از یه دوست قدیمیام هیچ خبری نداشتم. هیچ راه ارتباطی نبود و هر چی میگشتم، بینتیجه بود. از این روش طلسم آینه بینی استفاده کردم و چند وقت بعد، یه آشنای مشترک یه اطلاعاتی بهم داد که کاملاً غیرمنتظره بود. بعد از اون، تونستم سرنخی پیدا کنم و بعد از چند سال، بالاخره با دوستم تماس گرفتم. هیچوقت فکر نمیکردم یه اتفاق ساده بتونه همچین تاثیری بذاره، ولی شد.
یه انگشتر قدیمی که برام ارزش معنوی زیادی داشت، گم شد. همه جا رو زیر و رو کردم اما انگار آب شده بود و رفته بود توی زمین. داشتم از پیدا کردنش ناامید میشدم که تصمیم گرفتم از این روش استفاده کنم. بعد از چند روز، یه حسی بهم گفت که یه بار دیگه یه جای خاص رو بگردم، همون جایی که قبلاً چندین بار نگاه کرده بودم. باورم نمیشد، همون جا افتاده بود. هنوزم ذهنم درگیر این ماجراست که چطور این اتفاق افتاد، ولی مهم اینه که پیدا شد.
ماشینم دزدیده شده بود و هر چی دنبالش گشتم، هیچ اثری ازش نبود. پلیس هم چیزی پیدا نکرد. از طریق یکی از آشناها با این روش آشنا شدم و تصمیم گرفتم امتحان کنم. چند روز بعد، یه نفر تماس گرفت و اطلاعاتی داد که اصلاً فکرش رو هم نمیکردم. با همون سرنخ، ماشین رو پیدا کردم. نمیخوام بگم که معجزه شد، ولی انگار یه نیرویی داشت مسیر درست رو نشون میداد. تجربهی عجیبی بود
اولش فکر میکردم این چیزا بیشتر جنبهی داستانی داره و واقعاً نمیتونه کمک کنه. اما وقتی مدارک مهمم رو گم کردم و هر جا رو که فکرش رو بکنید گشتم و نتیجهای نگرفتم، گفتم امتحان کنم. چند روز بعد یه نشونه پیدا کردم که دقیقاً منو به سمت مدارکم برد. هنوزم نمیدونم چطور ممکنه، ولی چیزی که اتفاق افتاد غیرقابل انکار بود. خواستم ازتون تشکر کنم چون باعث شد کلی استرسم کم بشه
دستبند طلا و چند وسیله دیگه رو از دست دادم و دیگه هیچ امیدی به پیدا کردنشون نداشتم. حتی فکر میکردم که شاید دزدیده شده باشه. تا اینکه یکی از دوستانم گفت از آینهبینی استاد ابوادریس استفاده کنم. واقعاً شک داشتم، ولی گفتم امتحانش کنم. بعد از چند روز استاد به من گفت که وسایلم در جایی خاص هستند. رفتم و دیدم که دقیقاً همون جا بودند! واقعاً از استاد ممنونم که اینقدر دقیق و سریع به من کمک کرد.
چند وقت پیش ماشینم دزدیده شد و اصلاً نمیدونستم چی کار کنم. تمام تلاشها و پیگیریهایی که کردم، به جایی نرسید. بعد یکی از دوستانم گفت که استاد ابوادریس میتونه با طلسم آینهبینی ماشینم رو پیدا کنه. شک داشتم ولی تصمیم گرفتم امتحان کنم. بعد از چند روز استاد به من گفت که ماشینم در محلهای خاص هست. خیلی سریع رفتم و واقعاً هم همون جا بود! از استاد به خاطر کمکش خیلی سپاسگزارم.
مدارکم گم شده بود و دیگه هیچ امیدی به پیدا کردنش نداشتم. چون مدارک خیلی مهمی بود و اصلاً نمیدونستم باید چطور پیداشون کنم. یکی از دوستانم پیشنهاد داد که از طلسم آینهبینی استاد ابوادریس کمک بگیرم. بعد از چند روز استاد محل دقیق مدارکم رو پیدا کرد و من دوباره تونستم اونا رو پیدا کنم. واقعاً شگفتزده شدم که اینطور سریع و دقیق جواب داد.
یه مدت پیش یکی از وسایل خیلی باارزشم گم شد و تلاشهای من برای پیدا کردنش بینتیجه بود. اصلاً نمیدونستم باید چی کار کنم. بعد از اینکه از آینهبینی استاد ابوادریس شنیدم، تصمیم گرفتم امتحان کنم. استاد خیلی سریع با طلسم آینهبینی محل دقیق وسیلم رو پیدا کرد و تونستم دوباره اونو پیدا کنم. هیچ وقت فکر نمیکردم که چنین راهی جواب بده!
همیشه فکر میکردم پیدا کردن وسایل گمشده یه کار غیرممکنه، اما وقتی از آینهبینی استاد ابوادریس شنیدم، تصمیم گرفتم امتحان کنم. یه روز دستبند طلا و یه سری وسایل باارزش دیگه رو گم کرده بودم. استاد با طلسم آینهبینی مکان دقیق وسایلم رو پیدا کرد و من خیلی سریع تونستم دوباره اونا رو پیدا کنم. تجربهای فوقالعاده بود و خیلی خوشحالم که این مسیر رو انتخاب کردم.
واقعا دیگه امیدم از پیدا کردن ماشینم قطع شده بود. چند ماه پیش ماشینم دزدیده شد و همه تلاشها برای پیدا کردنش بینتیجه بود. یکی از دوستانم به من گفت که استاد ابوادریس میتونه کمک کنه. اولش خیلی شک داشتم، ولی تصمیم گرفتم امتحان کنم. بعد از چند روز استاد ابوادریس محل دقیق ماشینم رو پیدا کرد. اصلاً باورم نمیشد که اینقدر سریع و دقیق این کار رو انجام داد. حالا ماشینم رو پس گرفتم و همه چیز به خوبی پیش رفت.