💫 دعای خشت سفید: بازگشت فوری معشوق با دعا و طلسم قدرتمند خشت سفید 💫

🔮 طلسم خشت سفید یکی از قوی‌ترین و آخرین راه‌ها برای بازگشت فوری معشوق است. اگر تمامی طلسمات احضار عشق را تجربه کرده‌اید و نتیجه نگرفته‌اید، یا اگر به هر دلیلی عشق شما از رابطه با شما راضی نیست و ناخوشایند شده، این طلسم و دعای خشت سفید به شما کمک می‌کند. اگر طرف مقابلتان سرد شده و مهر و محبت شما نسبت به یکدیگر کم شده، یا اگر معشوق شما در رابطه دیگری است یا حتی ازدواج کرده باشد، این طلسم قوی و دعای خشت سفید با موکلین قدرتمند خود به شما کمک می‌کند تا طرف مقابلتان با بی‌قراری، پشیمانی و عشق شدید به سمت شما برگردد.

🔺 ویژگی‌های طلسم خشت سفید:

📌 طلسم مجرب خشت سفید برای بازگشت فوری معشوق.

📌 احضار عشق و محبت شدید در طرف مقابل.

📌 جلب محبت و بازگشت معشوق حتی اگر در رابطه دیگری باشد.

📌 ایجاد بی‌قراری و پشیمانی در طرف مقابل.

💎 با استفاده از این طلسم قدرتمند و دعای خشت سفید، طرف مقابل شما با عشق و محبت زیاد به سمت شما برمی‌گردد و اختلافات و سردی‌ها برطرف می‌شود.

🌍 خدمات ابوادریس:

🖲 استاد طلسمات و دعاهای موکل‌دار با سال‌ها تجربه در زمینه دعانویسی و طلسمات قوی، به شما کمک می‌کند تا مشکلات زندگی خود را حل کنید.

📌 خدمات استاد ابوادریس به سراسر جهان از جمله:

🇺🇸 آمریکا | 🇮🇷 ایران | 🇦🇺 استرالیا | 🇬🇧 انگلیس | 🇩🇪 آلمان | 🇸🇪 سوئد | 🇦🇪 امارات | 🇳🇱 هلند | 🇦🇹 اتریش | 🇩🇰 دانمارک | 🇧🇪 بلژیک | 🇫🇮 فنلاند | 🇹🇷 ترکیه | 🇴🇲 عمان | 🇰🇼 کویت | 🇶🇦 قطر | 🇳🇴 نروژ | 🇨🇦 کانادا.

📦 ارسال طلسمات و دعاها به‌صورت پست سفارشی به هر نقطه از جهان.

📩 برای دریافت خدمات تخصصی دعانویسی و طلسمات قوی با استاد ابوادریس، به آیدی تلگرام: aboedris@ مراجعه کنید.

نظرات کاربران

69 پاسخ

  1. همیشه باور داشتم که هر چیزی که از دست میره، دیگه برنمی‌گرده. وقتی رابطه‌مون تموم شد، من دیگه هیچ چیزی جز خاطراتش ازش نداشتم. گفتم شاید بهتره که همه چیز رو فراموش کنم و به جلو نگاه کنم. اما وقتی طلسم خشت سفید رو انجام دادم، هیچ فکر نمی‌کردم که دیگه هیچ‌چیز تغییر کنه. اما درست زمانی که داشتم به زندگی خودم ادامه می‌دادم، برگشت. دیگه برای من هیچ سوالی باقی نموند و فقط ازش خواستم که بهم فرصت بده تا دوباره با هم شروع کنیم.

  2. روزهایی که رابطه‌مون تموم شده بود و هر یک از ما در حال رفتن به سمت زندگی جدیدی بودیم دیگه هیچ امیدی به برگشت نداشتم. اما بعد از انجام طلسم خشت سفید یک روز دیدم که همه چیز برگشت هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که اون روزی برسه که دوباره به من نزدیک بشه و بخواد همه چیز رو درست کنه. به خودم گفتم که این دیگه یک معجزه است. تمام دلایلی که باعث شد از هم دور بشیم، از ذهنش کنار رفته بود و برگشتن دوباره ما به هم همه چیز رو تغییر داد.

  3. رابطه‌مون با همه تلاش‌هایی که کردم، به یک جایی رسید که احساس کردم هیچ‌چیزی برای تغییر باقی نمونده. حتی وقتی دوباره تلاش کردم، هیچ جواب مثبتی از طرف اون نگرفتم. حس کردم دیگه باید تسلیم بشم و به زندگی جدیدی فکر کنم. اما درست زمانی که داشتم خودم رو برای ادامه زندگی آماده می‌کردم، به طرز غیرمنتظره‌ای همه چیز تغییر کرد. دوباره برگشت، با عذرخواهی و با دلی پر از محبت. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که با همه اون فاصله‌ها، باز هم این اتفاق بیفته.

  4. زندگی من دیگه خیلی پیچیده و سخت شده بود. تمام مدت فکر می‌کردم که چطور می‌تونم این رابطه رو دوباره به روال عادی برگردونم، اما هیچ‌چیز جواب نمی‌داد. هیچ تلاشی نمی‌تونست فاصله‌ای که بین من و اون افتاده بود رو از بین ببره. به خودم گفتم شاید دیگه باید با این وضعیت کنار بیام و فقط قبول کنم که هیچ‌چیز مثل قبل نمی‌شه. اما بعد از انجام طلسم خشت سفید، یه روز با دلی آرام و بدون هیچ گونه انتظار خاصی، همه چیز تغییر کرد. اون برگشت و گفت که تمام مدت به من فکر می‌کرده و نمی‌دونسته چرا این همه زمان از هم دور شدیم. وقتی این رو شنیدم، به سختی می‌تونستم باور کنم که چنین اتفاقی افتاده.

  5. رابطه‌مون روز به روز سردتر می‌شد و احساس می‌کردم که دیگه هیچ‌چیز نمی‌تونه ما رو به هم نزدیک کنه. همیشه وقتی به گذشته نگاه می‌کردم، دلم می‌گرفت و نمی‌دونستم چطور به این وضعیت پایان بدم. فکر می‌کردم که دیگه از هر چیزی که فکر می‌کنم، هیچ راهی برای برگشت وجود نداره. اما وقتی به یک نقطه بحرانی رسیدم، تصمیم گرفتم که طلسم خشت سفید رو امتحان کنم. وقتی هیچ امیدی به تغییر نداشتم، معجزه شروع شد. یکی از روزها که دیگه فکر می‌کردم زندگی خودم رو باید ادامه بدم، دیدم که اون برگشته. می‌گفت که بدون من نمی‌تونه ادامه بده و همه چیز به اشتباه تموم شده بود. وقتی این رو از زبانش شنیدم، واقعا شگفت‌زده شدم.

  6. من همیشه تصور می‌کردم که وقتی رابطه‌ای به پایان می‌رسه، دیگه هیچ‌چیز نمیتونه مثل قبل بشه. با تمام قلبم تلاش کرده بودم که اون رابطه رو نجات بدم، اما هیچ‌چیزی موثر نبود. اون خودش رو از من دور کرده بود و من فقط نظاره‌گر بودم. به خودم گفتم که دیگه همه چیز تموم شده و بهتره خودم رو برای چیزی جدید آماده کنم. ولی بعد از اینکه طلسم خشت سفید رو امتحان کردم، به طرز معجزه‌آسا و غیرقابل توضیحی، همه چیز تغییر کرد. اینبار نه من، بلکه اون بود که با اشتیاق دوباره به من برگشت. همه‌چیز تبدیل به یک داستان عجیب شد که هر کسی نمی‌تونست باور کنه، اما من با چشم خودم دیدم.

  7. خیلی وقت‌ها توی رابطه‌ها، آدم‌ها به دلیل مشکلات کوچک و بزرگ از هم فاصله می‌گیرند. گاهی هم فکر می‌کنی که هیچ چیز رو نمی‌شه درست کرد و بهتره به همین وضعیت ادامه بدی. منم از همون لحظات بودم. فکر می‌کردم که دیگه هیچ چیزی برای برگرداندن اون رابطه وجود نداره و شاید بهتر باشه که همدیگه رو فراموش کنیم. وقتی که به همه چیز پایان داده بودم، دیگه حتی هیچ تلاشی نمی‌کردم. اما چند هفته بعد، وقتی به خودم اطمینان داده بودم که دیگه هیچ امیدی به برگشت نیست، یک روز دوباره برگشت. درست همون زمانی که فکر می‌کردم همه چیز تموم شده، اون به من نزدیک شد و گفت که دلتنگم شده و به اشتباه از من دور شده. این برای من شگفت‌انگیز بود. هیچ چیزی جز طلسم خشت سفید نمی‌تونست چنین معجزه‌ای رو به وجود بیاره.

  8. یادم میاد وقتی رابطه‌مون به سردی کشیده شد، هر روز بیشتر به این فکر می‌کردم که شاید دیگه هیچ راهی برای برگشت نیست. انگار تمام درها بسته بودن و من در دنیای خودم تنها شده بودم. هیچ‌وقت نمی‌خواستم باور کنم که ممکنه دوباره همه چیز درست بشه. من حتی به خودم قول داده بودم که دیگه هیچ‌چیز رو دنبال نکنم. اما بعد از انجام طلسم خشت سفید، یه روز ناگهان همه چیز تغییر کرد. یه احساس عجیب توی دلم پیچید، و بعد از چند روز که به خودم اطمینان دادم که زندگی رو باید ادامه بدم، اون برگشت. حالا دیگه می‌فهمیدم که هیچ وقت نباید از چیزی که عشق می‌خوانی دست بکشی. اون با یک نگاه جدید به من برگشت و اینبار با هم از نو شروع کردیم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که پس از این همه فاصله، دوباره اون کنار من باشه.

  9. رابطه‌مون از هم پاشیده بود و هیچ وقت فکر نمی‌کردم برگشتن ممکن باشه. اما وقتی همه چیز رو رها کردم و هیچ تلاشی نکردم، همه چیز برگشت. انگار هیچ وقت بین ما فاصله‌ای نبوده و ما دوباره به هم رسیدیم.

  10. همیشه می‌گفتم که هیچ راهی برای برگشت نیست. فکر می‌کردم اینبار هیچ راهی نخواهد بود. اما وقتی دیگه تمام تلاش‌ها رو رها کرده بودم، برگشت. هیچ چیزی بیشتر از اون نمی‌خواستم و حالا دوباره بهم نزدیک‌تر از همیشه شدیم.

  11. در همه این مدت که فاصله‌ها بیشتر می‌شد و هیچ تلاشی برای برگشتن نمی‌کردیم، همیشه فکر می‌کردم که این رابطه تموم شده. اما بعد از مدتی که دیگه به هیچ چیزی جز خودم فکر نمی‌کردم، دوباره همه چیز برگشت. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که روزی بیاد که اون دوباره بخواد به من نزدیک بشه.

  12. ما همیشه در حال دعوا بودیم و هیچ‌وقت نتونسته بودیم به نقطه مشترک برسیم. بعد از اینکه رابطه تموم شد، من دیگه هیچ تلاشی نکردم که دوباره همه چیز رو درست کنم. اما درست وقتی که همه چیز تموم شده بود برگشت و گفت که همه چیز رو به اشتباه تمام کرده حالا به نظر می‌رسید که هر دو بیشتر از همیشه بهم نزدیکیم.

  13. رابطه‌مون همیشه پر از دردسر و چالش بود. وقتی که تصمیم گرفتم تمومش کنم، خیلی راحت و با دل آرام به خودم گفتم که دیگه هیچ راهی نیست. اما یک روز که تمام دنیا رو فراموش کرده بودم، همه چیز به طرز عجیبی برگشت. انگار که هیچ فاصله‌ای نبوده و دیگه هیچ چیزی نمی‌تونست ما رو از هم جدا کنه.

  14. توی رابطه‌مون، همیشه من بودم که تلاش می‌کردم و اون هیچ‌وقت توجهی نمی‌کرد. تا اینکه تصمیم گرفتم دیگه به هیچ چیزی فکر نکنم. فکر کردم این بار دیگه باید زندگی رو ادامه بدم. اما درست وقتی که دیگه امیدی به برگشتش نداشتم برگشت و حالا بیشتر از هر زمان دیگه‌ای نزدیک‌تر شدیم.

  15. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که این بار، که دیگه هیچ چیز نمی‌تونست من رو به امید برسونه بتونه اتفاقی متفاوت بیفته فاصله‌ها بیشتر و بیشتر می‌شد اما به یکباره همه چیز به طرز عجیبی به سمت من برگشت انگار که گذشته هیچ وقت نبوده و رابطه‌مون به یه مسیر جدید وارد شد.

  16. زمانی که اون رابطه رو به اتمام رسوند، تمام دنیا برام تاریک شد. دیگه هیچ امیدی به ادامه رابطه نداشتم. هیچ چیزی نمی‌تونست وضعیت رو تغییر بده. اما یک روز، همون روزی که دیگه از همه چیز دست کشیده بودم، همه چیز برگشت. شروع کردیم دوباره صحبت کردن و این بار با یک دیدگاه جدید. انگار که هیچ وقت فاصله‌ای نبوده.

  17. اون همیشه می‌گفت که از چیزی که بین ما بود ناراضی بود و هیچ وقت به برگشتن فکر نمی‌کرد. اما بعد از مدتی که هیچ تلاشی نکردم و خودم رو از هر چیزی که بهش مربوط می‌شد دور کردم، به یکباره همه چیز تغییر کرد. وقتی دوباره برگشت، این‌بار با چشمان جدیدی به من نگاه می‌کرد. انگار هر دو تغییر کرده بودیم و در نهایت دوباره به هم رسیدیم.

  18. رابطه‌مون به بن‌بست رسیده بود و وقتی اون تصمیم گرفت که مسیر خودش رو بره، من کاملاً از همه چیز ناامید شدم. فکر می‌کردم که این بار دیگه هیچ چیز درست نمی‌شه. اما بعد از مدتی، وقتی به هیچ چیزی جز زندگی خودم فکر می‌کردم، دوباره دیدم که همه چیز به طرز عجیبی برگشته. انگار هیچ‌وقت از هم جدا نشده بودیم.

  19. همیشه فکر می‌کردم وقتی یک رابطه تموم میشه، دیگه هیچ راهی برای برگشت وجود نداره. اون دیگه حتی اسم من رو هم نمی‌آورد و من هم تصمیم گرفته بودم که هر چی گذشته رو فراموش کنم. اما یه روز، وقتی کمترین امید رو داشتم، دیدم که دوباره با من تماس گرفته. حتی از خودم تعجب کردم که چطور ممکنه کسی که هیچ وقت به من اهمیت نمی‌داد، حالا دوباره سراغم اومده. دیگه مطمئن شدم که چیزی فراتر از اراده‌ام در جریان بوده.

  20. رابطه‌مون یه روز به بن‌بست رسید. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم برگرده. حتی گاهی خودم رو متهم می‌کردم که شاید اشتباه کرده بودم ولی بعد از طلسم خشت سفید حتی در دوران ناامیدی یه روز تماس گرفت. اولین جمله‌ای که گفت این بود نمیدونم چرا ولی فکر می‌کنم باید باهات حرف بزنم. این تغییر کاملاً بی‌دلیل بود، ولی من می‌دونستم که طلسم کار خودش رو کرده.

  21. ما همدیگه رو خیلی دوست داشتیم، ولی اختلافات کوچیک باعث شد از هم جدا بشیم هیچ وقت فکر نمی‌کردم برگشتن ممکن باشه. بعد از اینکه طلسم خشت سفید رو انجام دادم خبری نشد، ولی به خودم قول دادم که دیگه هیچ‌چیز نباید منو ناراحت کنه. ۱۰ روز بعد، یهو خودش اومدو گفت من هنوز دوستت دارم. از همون لحظه فهمیدم که طلسم خیلی قوی‌تر از اون چیزی بوده که تصور می‌کردم

  22. رابطه‌مون پر از دعوا و اختلاف بود، و وقتی که جدا شدیم، هیچ امیدی به برگشت نداشتم ولی یه روز وقتی توی اینترنت دنبال راهی برای برگشت به رابطه گشتم طلسم خشت سفید رو پیدا کردم اصلاً امیدی نداشتم اما با خودم گفتم شاید این یکی فرق داشته باشه. بعد از چند روز، به طور کاملاً ناگهانی، تماس گرفت و گفت که دیگه نمی‌تونه بدون من باشه حالا هر روز با هم وقت می‌گذرونیم و به هیچ چیزی غیر از هم فکر نمی‌کنیم.

  23. همیشه فکر می‌کردم که هیچ وقت اون برنمی‌گرده. وقتی رابطه تموم شد، حتی حاضر نبود جواب پیام‌هام رو بده. اما بعد از اینکه طلسم خشت سفید رو انجام دادم، چند روزی گذشت. دقیقا در همون روزی که دیگه همه چیز رو فراموش کرده بودم، یه پیام ازش اومد و من خیلی با تعجب جواب دادم و از اون به بعد هر روز با هم در تماس بودیم یه روز گفت نمی‌دونم چرا ولی فکر می‌کنم دوباره باید تو رو ببینم وقتی این جمله رو شنیدم فهمیدم که طلسم جواب داده.

  24. یک روز که از تمام تلاش‌هایم ناامید شده بودم، به خودم گفتم دیگه نباید به برگشتن فکر کنم. ولی وقتی طلسم خشت سفید رو انجام دادم، یه چیزی در درونم به من می‌گفت که باید صبور باشم. حدود یک هفته بعد، پیام از اون اومد از همون لحظه فهمیدم که اون چیزی که می‌خواستم، درست در زمانی که فکر نمی‌کردم برگشته شاید این فقط یه شانس بود ولی برای من یه معجزه بود.

  25. همیشه می‌گفت که هیچ وقت نمی‌خواد اشتباهاتش رو قبول کنه. هر موقع حرف می‌زدیم، می‌گفت که انتخاب درستی داشته و از من راضی نیست. حتی وقتی رابطه‌مون تمام شد هیچ تلاشی نکرد که برگرده منم تصمیم گرفتم که دیگه دست از تلاش بردارم ولی وقتی طلسم خشت سفید رو انجام دادم هیچ امیدی نداشتم چند روز بعد خودش برگشت و گفت که متوجه شده چقدر اشتباه کرده و از اینکه رابطه رو تموم کرده ناراحته. برای من جالب بود که اون که هیچ وقت نمی‌خواست خودش رو پایین بذاره حالا از ته دل پشیمون شده بود و خواست که دوباره شروع کنیم.

  26. همیشه فکر می‌کردم این دعاها فقط برای فریب مردم هستند، ولی وقتی واقعاً به آخرین مرحله رسیدم و دیگه هیچ امیدی نداشتم، تصمیم گرفتم طلسم خشت سفید رو امتحان کنم. نه تنها برگشت، بلکه به طرز عجیبی، گفت که هر روز توی ذهنش بوده و دلش برای من تنگ شده. اصلاً نمی‌تونستم باور کنم که اون آدم سرد و بی‌تفاوت، حالا به من گفته بود که “نمی‌دونم چی شده، ولی نمی‌تونم فراموشت کنم. حالا هر روز با هم در تماسیم، و دوباره مثل روزهای اول خوشبختیم.

  27. بعد از مدتی که تمام راه‌ها رو امتحان کرده بودم و هیچ اثری از برگشت اون نمی‌دیدم، تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم. ولی یه روز، بدون هیچ دلیلی، طلسم خشت سفید رو انجام دادم. اصلاً باور نمی‌کردم که جواب بده. روزها گذشت و هیچ خبری نشد. همون روزی که دیگه واقعاً ناامید شده بودم، یه پیام از اون اومد. نوشت: هی چطوری چرا دیگه هیچ خبری ازت ندارم؟ همون لحظه فهمیدم که همه چیز تغییر کرده. انگار یه نیروی خاص باعث شده بود که دوباره سراغم بیاد.

  28. وقتی شنیدم که ازدواج کرده دیگه امیدی نداشتم می‌دونستم که دیگه راهی نیستو سعی کردم فراموشش کنم، ولی ته دلم یه چیزی نمی‌ذاشت بی‌خیالش بشم. بعد از طلسم، دقیقاً دو هفته گذشت و یه شماره ناشناس زنگ زد. وقتی جواب دادم، صداشو شناختم. خودش بود! با صدایی که پر از تردید بود، گفت: “می‌دونم که شاید عجیب باشه، ولی این چند وقت مدام به تو فکر می‌کنم.” شوکه شده بودم. اون الان توی یه زندگی دیگه بود، ولی هنوز ته دلش یه چیزی بود که نمی‌ذاشت فراموشم کنه. بعد از اون تماس، چند بار دیگه هم بهم پیام داد و گفت که حس می‌کنه یه چیزی سرنوشتشو تغییر داده. حالا می‌دونم که عشق واقعی هیچ‌وقت از بین نمی‌ره، حتی اگه آدم‌ها بخوان ازش فرار کنن.

  29. وقتی گفت که دیگه چیزی حس نمی‌کنه، دنیام خراب شد. برای اولین بار حس کردم که هیچ‌کاری از دستم برنمیاد. همه راه‌ها رو امتحان کردم، اما هرچی بیشتر تلاش می‌کردم، اون بیشتر دور می‌شد. طلسم خشت سفید آخرین امیدم بود. انجامش دادم، ولی سعی کردم بهش فکر نکنم. چند روزی گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد. اما یه شب، یه پیام اومد ازش. نوشته بود نمی‌دونم چی شده، ولی چند روزه یه حس عجیبی دارم، انگار دارم بهت فکر می‌کنم بدون اینکه خودم بخوام. همون لحظه فهمیدم که طلسم کار خودشو کرده. کم‌کم حرف زدنمون شروع شد، تا جایی که خودش اعتراف کرد که این چند وقت، فقط داشت از احساس واقعی خودش فرار می‌کرد. حالا هر روز ازم می‌پرسه که چی شد که یهو دلمو زدم به دریا و دوباره بهش پیام دادم. من فقط لبخند می‌زنم، چون می‌دونم که طلسم خشت سفید بود که راهشو به سمت من باز کرد.

  30. یه شب خوابشو دیدم. تو خواب، برگشته بود و بهم می‌گفت که اشتباه کرده و می‌خواد از نو شروع کنیم. وقتی بیدار شدم، همش به اون خواب فکر می‌کردم، ولی پیش خودم گفتم که فقط یه خیال بوده. طلسم خشت سفیدو یه هفته قبلش انجام داده بودم، ولی خبری ازش نبود. تا اینکه همون صبح، وقتی داشتم صبحونه می‌خوردم، یه نوتیفیکیشن اومد رو گوشیم. شماره‌ش بود! باورم نمی‌شد. توی پیام نوشته بود می‌دونی دیشب خوابتو دیدم حس کردم باید یه بار دیگه باهات حرف بزنم دیگه لازم نبود چیزی بگم، دیگه مطمئن بودم که طلسم اثر گذاشته.

  31. ماجرا از اونجایی شروع شد که اون تصمیم گرفت رابطه رو تموم کنه. گفت که دیگه هیچ راهی نیست، گفت که ازم خسته شده، گفت که دیگه هیچ حسی به من نداره. من هر کاری کردم، هیچ تأثیری نداشت. با غرور گفت که هرگز برنمی‌گرده. غرورش اون‌قدر زیاد بود که حتی وقتی جلوی دوستاش اسممو می‌آوردن، اخم می‌کرد و بحث رو عوض می‌کرد. منم دیگه ناامید شده بودم، اما یه چیزی ته دلم نمی‌ذاشت بی‌خیالش بشم. وقتی طلسم خشت سفید رو انجام دادم، دقیقاً ۱۰ روز بعد یه پیام ازش اومد. خیلی ساده نوشته بود: “حالت خوبه؟” فقط همین. ولی برای من همین پیام، یعنی دنیا! کسی که غرورش نمی‌ذاشت حتی اسممو بشنوه، حالا داشت حالمو می‌پرسید. بعدش خودش گفت که حس عجیبی داره، نمی‌دونه چرا، ولی این چند روز یه دلشوره گرفته که مجبورش کرده باهام حرف بزنه. حالا اون آدمی که می‌گفت هیچ‌وقت برنمی‌گرده، شب و روزش کنار منه

  32. رابطه ما اون‌قدر خراب شده بود که دیگه حتی دوستای مشترکمون هم می‌گفتن تموم شده، دیگه راه برگشتی نیست. منم دیگه خودمو قانع کرده بودم که این عشق رو باید فراموش کنم، ولی ته دلم یه چیزی می‌گفت که هنوز یه راهی هست. وقتی طلسم خشت سفیدو انجام دادم، ته دلم یه امیدی داشتم، ولی سعی می‌کردم خیلی بهش فکر نکنم که اگه نشد، دوباره ضربه نخورم. چند روز گذشت و خبری نشد. حتی به خودم گفتم: ببین هیچ‌چیز قرار نیست تغییر کنه، بی‌خود دلتو خوش نکن ولی دقیقاً روز نهم، یه تماس ازش داشتم. اولش جواب ندادم، چون حس می‌کردم شاید اشتباهی گرفته. اما دوباره زنگ زد. وقتی جواب دادم، فقط سکوت بود. چند ثانیه گذشت و بعد، با یه صدای آروم گفت می‌شه حرف بزنیم دلم برات تنگ شده.همون لحظه فهمیدم که طلسم کار خودشو کرده.

  33. او حتی جواب پیام‌هایم را هم نمی‌داد، انگار از من فرار می‌کرد. اما بعد از انجام طلسم، ناگهان خودش تماس گرفت. می‌گفت خواب مرا می‌بیند، می‌گفت بی‌قرار شده و نمی‌داند چرا. هنوز هم از این اتفاق حیرت‌زده‌ام، اما خوشحالم که او برگشت.

  34. رابطه‌مان رو به سردی رفته بود، انگار چیزی بین ما شکسته بود. نه دعوا، نه خیانت، فقط یک فاصله عجیب. طلسم خشت سفید را که انجام دادم، در عرض چند روز رفتار او تغییر کرد. مثل روزهای اول، دوباره پر از احساس شد. حالا می‌فهمم که بعضی پیوندها را می‌توان دوباره ساخت.

  35. بعد از آن همه سردی و بی‌تفاوتی، بعید می‌دانستم که حتی یک کلمه هم از او بشنوم. اما چند روز بعد از طلسم خشت سفید، خودش تماس گرفت. بی‌قرار بود، انگار چیزی او را مجبور کرده بود که با من صحبت کند. هنوز نمی‌دانم چطور این اتفاق افتاد، اما فقط یک چیز را مطمئنم این طلسم کار خودش را کرد.

  36. بعد از جدایی، هر شب برایش نامه‌ای در ذهنم می‌نوشتم، اما هیچ‌وقت ارسال نمی‌کردم. می‌دانستم که او دیگر نمی‌خواهد برگردد. اما چیزی درونم می‌گفت که هنوز کارمان تمام نشده است.
    دعای خشت سفید را که انجام دادم، انگار جریانی نامرئی او را به سمت من کشید. نه تنها برگشت، بلکه خودش اعتراف کرد که مدتی است بی‌دلیل احساس پشیمانی و دلتنگی دارد.
    حالا نامه‌هایم را دیگر در ذهنم نمی‌نویسم، بلکه رو‌به‌روی هم، با صدای بلند، حرف دلمان را می‌زنیم.

  37. رابطه‌ام در آستانه نابودی بود. بحث‌های بی‌پایان، فاصله‌های سرد و سکوت‌های طولانی. تصمیم گرفتم طلسم خشت سفید را امتحان کنم. در کمتر از یک هفته، همه چیز تغییر کرد. مهربان‌تر شد، خودش برای حل مشکلات پیش‌قدم شد. انگار رابطه‌ای که در حال فروپاشی بود، دوباره متولد شد.

  38. یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم که همه چیز تمام شده است. نه پیام، نه تماس، نه حتی یک خداحافظی درست. باورم نمی‌شد کسی که این‌همه عشق بینمان بود، به این راحتی برود. اما وقتی از طلسم خشت سفید شنیدم، چیزی درونم گفت که امتحانش کنم.

    فکر می‌کردم شاید چند هفته طول بکشد، اما نه، در کمتر از چند روز پیام داد. گفت که نمی‌داند چرا رفته، فقط می‌داند که باید برگردد. هیچ‌وقت این حس را تجربه نکرده بودم، انگار او خودش هم نمی‌دانست چرا این‌قدر بی‌قرار شده است. حالا دوباره کنار هم هستیم، اما این بار بهتر از قبل.

  39. همیشه فکر می‌کردم وقتی کسی می‌رود، دیگر تمام شده است. اما نه، بعضی چیزها هنوز تمام نشده‌اند. او رفته بود، اما بعد از دعای خشت سفید، خودش برگشت. نه با شک و تردید، بلکه با احساسی قوی‌تر. حالا می‌فهمم که بعضی راه‌ها را نباید ساده نادیده گرفت.

  40. مدت‌ها بود که احساس می‌کردم همسرم دیگر مثل قبل مرا دوست ندارد. بهانه‌گیری‌هایش بیشتر شده بود و حتی یک بار صراحتاً گفت که شاید جدایی برای هر دوی ما بهتر باشد. من نابود شده بودم. حاضر بودم هر کاری کنم تا او را کنارم نگه دارم، اما چیزی از دستم برنمی‌آمد.
    وقتی با استاد ابوادریس آشنا شدم و طلسم خشت سفید را انجام دادم، نمی‌توانم بگویم که چقدر زود نتیجه گرفتم. در عرض چند روز، او کاملاً تغییر کرد، دوباره مثل روزهای اول برایم پیام‌های عاشقانه فرستاد، مرا به شام دعوت کرد و گفت که در این مدت بی‌دلیل فکرهای اشتباه می‌کرده.
    این طلسم مثل یک معجزه واقعی است. من که دیگر امیدی نداشتم، حالا زندگی‌ام پر از عشق و آرامش شده است. اگر کسی را دوست دارید و نمی‌خواهید از دستش بدهید، شک نکنید که این روش جواب می‌دهد
    سپاسگزارم استاد ابوادریس، شما زندگی من را نجات دادید

  41. رابطه من و همسرم به بن‌بست رسیده بود. او دیگر حوصله مرا نداشت، مدام بهانه‌گیری می‌کرد و به طرز عجیبی از من فاصله می‌گرفت. دیگر مثل قبل مهربان نبود و حتی به نظر می‌رسید که در حال دور شدن از زندگی مشترک‌مان است. می‌دانستم هنوز دوستم دارد، اما چیزی در بین ما از بین رفته بود.
    بعد از انجام طلسم خشت سفید، در کمتر از چند روز رفتارش کاملاً عوض شد. بدون اینکه من چیزی بگویم، خودش دوباره با من مهربان شد، از سر کار که می‌آمد برایم هدیه می‌آورد و مدام می‌گفت که نمی‌داند چرا در این مدت این‌قدر بی‌حوصله و سرد شده بود. انگار نیرویی درونی او را به من نزدیک‌تر کرد. حالا عشقمان مثل روزهای اول شده و هر لحظه شکرگزار این دعا هستم.
    سپاس از استاد ابوادریس که این موکلین قدرتمند را برایم فعال کرد.

  42. تا قبل از این، همیشه فکر می‌کردم که عشق مثل یک اتفاق طبیعی است، اگر قرار باشد کسی برود، دیگر برگشتی در کار نیست. اما زندگی من به طرز عجیبی مسیرش را تغییر داد. همسرم که روزی با تمام وجود دوستش داشتم، بعد از چند سال زندگی مشترک به سردی گرایید، کم‌کم فاصله‌ها زیاد شد و در نهایت، چمدانش را بست و رفت.
    چیزی درونم اجازه نمی‌داد که همه چیز را تمام‌شده بدانم. از مشاور تا کتاب‌های روان‌شناسی را امتحان کردم، اما انگار راهی برای رسیدن به قلبش نبود. آخرین امیدم به دعای خشت سفید بود، چیزی که آن را به‌عنوان یک نیروی فراموش‌شده و قدرتمند معرفی کرده بودند.
    باورکردنی نبود، اما تنها چند روز بعد، تماس گرفت. کلماتی که می‌گفت، هیچ شباهتی به مردی که با قاطعیت ترکم کرده بود، نداشت. انگار سرنوشت را خودم از نو نوشته بودم. او بازگشت، اما این‌بار با احساسی عمیق‌تر و شور بیشتر. گاهی باید فراتر از منطق حرکت کرد و راه‌هایی را امتحان کرد که فراتر از درک ما هستند.

  43. وقتی رابطه‌ام با معشوقم به بن‌بست رسید و به هیچ وجه نتونستم از چیزی نتیجه بگیرم، دعای خشت سفید رو شروع کردم. معجزه‌ای اتفاق افتاد. بعد از چند روز، معشوقم دوباره به من توجه کرد و احساس کردم که رابطه‌امون دوباره شروع به رشد و بهبود کرده. این دعا تمام امیدم رو برگردوند و من به نتیجه‌ای رسیدم که هیچ وقت تصورش رو نمی‌کردم.

  44. بعضی وقت‌ها توی زندگی به این نتیجه می‌رسی که هیچ چیزی نمی‌تونه رابطه‌تو نجات بده وقتی همسرم از من سرد شد خیلی گیج و ناراحت شدم هیچ راهی پیدا نمی‌کردم که دوباره اون علاقه و محبت رو به رابطه‌ام برگردونم. هر تلاشی که می‌کردم، بی‌فایده بود تا اینکه یکی از دوستانم بهم پیشنهاد داد که دعای خشت سفید رو امتحان کنم
    راستش خیلی شک داشتم اما چون هیچ چیزی برام باقی نمونده بود تصمیم گرفتم امتحانش کنم بعد از انجام دعا به طرز معجزه‌آسا همسرم برگشت و به من گفت که از رفتارهای گذشته‌اش خیلی پشیمونه و حالا می‌خواد دوباره با من رابطه‌ای پر از محبت بسازه.

  45. از وقتی که همسرم شروع به دوری کردن از من کرده بود هیچ چیزی نمی‌تونست درست بشه فکر می‌کردم که شاید اشتباهی کردم یا اینکه چیزی توی رفتارم بوده که باعث این فاصله شده هر روز بیشتر احساس می‌کردم که از هم دور می‌شیم و هیچ‌کس هم نمی‌تونست به من کمک کنه یه روز یکی از دوستانم به من گفت که دعای خشت سفید می‌تونه به من کمک کنه راستش خیلی شک داشتم که این دعا بتونه مؤثر باشه ولی چون از هیچ راهی نتیجه نمی‌گرفتم، تصمیم گرفتم امتحان کنم بعد از انجام دعا همه چیز تغییر کرد همسرم برگشت و گفت که خیلی پشیمونه و می‌خواد همه چیز رو درست کنه. حس می‌کنم دوباره همسرم رو پیدا کردم

  46. همیشه می‌گفتم که هیچ چیزی نمی‌تونه رابطه‌ام رو خراب کنه، اما وقتی همسرم از من دور شد، دنیا برام سیاه شد. هیچ چیزی نتونسته بود دوباره او رو به من نزدیک کنه. هر چی بیشتر تلاش می‌کردم، بیشتر حس می‌کردم که از هم دور می‌شیم. تا اینکه یکی از آشنایانم بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه به من کمک کنه به دعا و طلسمات اعتقاد نداشتم اما چون هیچ راهی نداشتم و دیگه از همه چیز ناامید شده بودم این کار رو امتحان کردم. بعد از مدتی، همسرم برگشت و نه تنها از من معذرت‌خواهی کرد، بلکه شروع به محبت بیشتری نسبت به من کرد. این تغییرات واقعاً غیرمنتظره و معجزه‌آسا بود.

  47. من و همسرم همیشه خیلی خوب با هم می‌گذروندیم اما یه روز متوجه شدم که دیگه هیچ وقت اون احساسات گذشته رو ازش نمی‌بینم رابطه‌مون به شدت سرد شده بود و من حتی نمی‌دونستم چرا هیچ‌کدوم از کارهایی که قبلاً برای نزدیک‌تر شدن به همسرم انجام می‌دادم جواب نمی‌داد یه روز که خیلی ناراحت بودم به یکی از دوستانم گفتم که چقدر از این وضعیت ناراحتم اونم بهم گفت که دعای خشت سفید رو امتحان کنم شک داشتم و نمی‌دونستم که آیا این کار تأثیر می‌ذاره یا نه. ولی چون دیگه هیچ چیزی برای از دست دادن نداشتم، تصمیم گرفتم این کار رو امتحان کنم. چند روز بعد، همسرم برگشت و به من گفت که خیلی پشیمونه و از اینکه اینقدر سرد شده بود عذاب وجدان داشت. واقعاً نمی‌تونم باور کنم که این دعا چطور تأثیر گذاشت

  48. همیشه فکر می‌کردم که وقتی یه رابطه به سردی می‌ره باید یه مدت زمان بگذره تا درست بشه اما وقتی همسرم از من فاصله گرفت همه چیز به قدری سریع اتفاق افتاد که اصلاً نمی‌دونستم چی کار کنم هیچ تلاشی برای جلب توجهش جواب نمی‌داد و فقط این حس رو داشتم که هر روز بیشتر از هم دور می‌شیم تا اینکه یکی از آشنایانم بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه کمکم کنه راستش خیلی شک داشتم چون همیشه فکر می‌کردم این چیزا یه جورهایی فانتزیه اما چون هیچ چیز دیگه‌ای نتونسته بود تغییر ایجاد کنه به پیشنهادش عمل کردم بعد از انجام دعا تغییرات فوق‌العاده‌ای در رفتار همسرم دیدم خیلی بیشتر از قبل به من توجه می‌کرد و خود به خود شروع به ابراز علاقه و محبت کرد.

  49. یه مدت بود که همسرم از من خیلی دور شده بود روز به روز بیشتر احساس می‌کردم که دیگه هیچ علاقه‌ای از طرفش نمی‌بینم هر چقدر هم سعی می‌کردم بهش توجه کنم و نشون بدم که چقدر برام مهمه هیچ چیزی تغییر نمی‌کرد. دیگه به هر راهی فکر کرده بودم اما هیچ نتیجه‌ای نمی‌گرفتم یکی از دوستانم بهم گفت که دعای خشت سفید رو امتحان کنم راستش اولش شک داشتم و فکر می‌کردم شاید یه سری از این دعاها بیشتر برای آرامش ذهن خودشه تا نتیجه واقعی اما چون هیچ چیز دیگه‌ای برای امتحان کردن نداشتم تصمیم گرفتم امتحانش کنم. بعد از مدتی تغییرات زیادی دیدم همسرم شروع به ابراز محبت بیشتر کرد و بهم گفت که از دور شدنش پشیمونه. خیلی از این تغییرات خوشحالم و حس می‌کنم رابطه‌مون دوباره مثل روزهای اول پر از عشق شده

  50. من و همسرم همیشه رابطه خوبی داشتیم اما یه مدت همه چیز تغییر کرد. به طور ناگهانی حس می‌کردم که از هم دور می‌شیم هیچ دلیل خاصی برای این تغییرات نمی‌دیدم ولی احساس می‌کردم که همسرم دیگه مثل گذشته به من توجه نمی‌کنه. بعد از اینکه هر کاری برای درست کردن اوضاع امتحان کردم و نتیجه‌ای نگرفتم به پیشنهاد یکی از آشنایان دعای خشت سفید رو امتحان کردم باورم نمی‌شد که بعد از انجام دعا همسرم با علاقه بیشتری برگشت و دوباره شروع به محبت کرد.

  51. زمانی که رابطه‌ام با همسرم به بحران رسید حس می‌کردم که هیچ راهی برای نجاتش ندارم همه تلاش‌های من بی‌فایده بود و هر چقدر بیشتر سعی می‌کردم بیشتر از هم فاصله می‌گرفتیم تا اینکه یکی از آشنایانم پیشنهاد داد که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. با تردید این کار رو انجام دادم و بعد از چند روز، معجزه‌ای که انتظارش رو نداشتم اتفاق افتاد همسرم نه تنها برگشت بلکه گفت که از رفتارهای گذشته‌اش پشیمونه رابطه‌مون به طور شگفت‌انگیزی بهتر شد

  52. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که همسرم از من دور بشه. همیشه فکر می‌کردم که هیچ چیزی نمی‌تونه رابطه‌مون رو خراب کنه، اما بعد از مدت‌ها دیدم که دیگه هیچ علاقه‌ای از طرف همسرم نمی‌بینم. همسرم خیلی بی‌تفاوت شده بود و هیچ توجهی به من نمی‌کرد. تا اینکه یکی از دوستانم بهم گفت که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. اولش شک داشتم، اما چون از هیچ راهی نتیجه نگرفته بودم، این کار رو امتحان کردم. بعد از چند روز، همسرم برگشت و شروع به محبت بیشتر کرد.

  53. روابط من و همسرم به قدری سرد شده بود که دیگه هیچ امیدی نداشتم تمام تلاش‌های من بی‌نتیجه بود و حس می‌کردم که هر چقدر بیشتر تلاش کنم بیشتر از هم فاصله می‌گیریم تا اینکه یکی از آشنایانم که به دعانویسی اعتقاد داشت بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه به من کمک کنه راستش خیلی شک داشتم اما چون هیچ راهی نداشتم تصمیم گرفتم امتحانش کنم بعد از انجام دعا تغییراتی که توی رفتار همسرم دیدم باورنکردنی بود همسرم برگشت و به طور شگفت‌انگیزی محبت بیشتری نسبت به من نشون داد.

  54. چند ماهی بود که حس می‌کردم همه چیز توی زندگیم بی‌حاصل شده. به خصوص توی روابط عاطفیم هر چی تلاش می‌کردم هیچ چیزی تغییر نمی‌کرد. همسرم سرد و بی‌تفاوت شده بود و انگار هیچ چیز نمی‌تونست این وضعیت رو تغییر بده. یکی از دوستانم بهم پیشنهاد داد که طلسم خشت سفید رو امتحان کنم. خیلی شک داشتم، اما چون هیچ راهی نداشتم، این کار رو کردم. بعد از مدتی، معجزه‌ای که انتظارش رو نداشتم، اتفاق افتاد. همسرم نه تنها برگشت، بلکه شروع به ابراز علاقه و محبت بیشتر کرد. الان همه چیز توی زندگیم مثل روزهای اولیه پر از عشق شده

  55. رابطه‌ام با همسرم مدتی بود که دچار مشکل شده بود و همه تلاش‌های من برای برقراری ارتباط بیشتر بی‌فایده بود در حالی که حس می‌کردم هیچ راهی برای درست کردن اوضاع ندارم یکی از دوستانم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه بهم کمک کنه اما چون از هیچ راهی نتیجه نگرفتم این دعا رو امتحان کردم بعد از انجام دعا همسرم با بی‌قراری برگشت و گفت که خیلی پشیمونه و می‌خواد رابطه‌مون دوباره پر از عشق بشه این دعا واقعاً معجزه کرد.

  56. لحظات سختی رو با همسرم گذرونده بودم هر چقدر تلاش می‌کردم تا رابطه‌مون رو درست کنم هیچ نتیجه‌ای نمی‌گرفتم انگار که هیچ چیزی نتونسته بود همسرم رو دوباره به من نزدیک کنه همیشه فکر می‌کردم که وقتی یکی از طرفین سرد می‌شه همه چیز تمومه تا اینکه یکی از آشنایانم که به دعانویسی اعتقاد داشت بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه کمکم کنه راستش اولش خیلی شک داشتم اما به خاطر اینکه هیچ چیزی برای از دست دادن نداشتم امتحانش کردم بعد از انجام دعا تغییراتی که توی رفتار همسرم دیدم باورکردنی نبود خیلی زود برگشت و گفت که برای دور شدن از من خیلی پشیمونه از اون روز به بعد زندگیمون به طور معجزه‌آسا بهتر شد

  57. چند ماهی بود که رابطه من و همسرم دچار مشکلاتی شده بود همه چیز به سردی رفته بود و هیچ‌کدوم از ما نمی‌دونستیم چطور می‌تونیم دوباره به هم نزدیک بشی حتی زمانی که من برای برقراری ارتباط بیشتر تلاش می‌کردم فقط با سردی و بی‌تفاوتی روبه‌رو می‌شدم هیچ چیزی کارساز نبود یکی از دوستانم که همیشه به دعاها اعتقاد داشت بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه تو این شرایط کمک‌کننده باشه با دلی پر از شک و تردید تصمیم گرفتم امتحان کنم بعد از اینکه این دعا رو انجام دادم خیلی زود تغییرات بزرگی دیدم همسرم نه تنها برگشت بلکه به طور غیرمنتظره‌ای به من ابراز علاقه کرد گفت که حالا متوجه شده که هیچ‌کدوم از ما نباید از هم دور بشیم

  58. من و همسرم همیشه رابطه خوبی داشتیم اما یه مدت به طور غیرمنتظره‌ای همه چیز تغییر کرد همسرم دیگه هیچ علاقه‌ای به من نشون نمی‌داد و این وضعیت برای من خیلی سخت بود هر چی بیشتر سعی می‌کردم بیشتر به نظر می‌رسید که از هم دور می‌شیم تصمیم گرفتم که به یکی از دوستانم که به این دعاها اعتقاد داشت مراجعه کنم اون بهم گفت که دعای خشت سفید می‌تونه کمک کنه راستش خیلی شک داشتم، اما چون از هیچ راهی نتیجه نگرفتم امتحانش کردم باورم نمی‌شد که بعد از مدت کوتاهی همسرم برگشت و گفت که همه چیز رو دوباره با نگاه جدیدی می‌بینه اون نه تنها از من عذرخواهی کرد بلکه با محبت و توجه بیشتر پیش من برگشت حالا زندگیمون پر از عشق و محبت شده

  59. همیشه فکر می‌کردم که هیچ چیزی نمی‌تونه همسرم رو از من دور کنه اما وقتی اون از من فاصله گرفت و هیچ‌کدام از تلاشم برای جلب توجهش فایده نداشت واقعا ناامید شدم روزها و شب‌ها می‌گذشتند و من هیچ چیزی رو نمی‌دیدم که نشون بده همسرم دوباره برمی‌گرده حتی وقتی ازش سوال می‌کردم همیشه جواب‌های کوتاه و بی‌روح می‌داد تا اینکه یکی از دوستانم که به دعانویسی اعتقاد داشت بهم پیشنهاد داد که دعای خشت سفید رو امتحان کنم راستش خیلی تردید داشتم که چنین دعاهایی بتونه اثری داشته باشه، اما چون دیگه هیچ چیزی برام باقی نمونده بود این کار رو امتحان کردمو بعد از چند روز تغییراتی که توی رفتار همسرم دیدم که فراتر از تصورم بود
    همسرم به طور کاملاً متفاوتی برگشت و شروع به ابراز احساسات کرد. مثل معجزه بود

  60. زندگی من و همسرم یک مدت به شدت دچار بحران شد همسرم دیگه هیچ توجهی به من نداشت و حتی وقتی برای ارتباط بیشتر تلاش می‌کردم، احساس می‌کردم که بیشتر از قبل از هم فاصله می‌گیریم. هر راهی رو امتحان کرده بودم و هیچ نتیجه‌ای نمی‌گرفتم. یکی از آشنایانم که به دعانویسی اعتقاد داشت بهم گفت که دعای خشت سفید رو امتحان کنم اولش خیلی شک داشتم که چنین چیزی بتونه نتیجه بده اما به خاطر اینکه دیگه چیزی برای از دست دادن نداشتم این کار رو کردم. بعد از انجام دعا تغییراتی که دیدم واقعاً باورنکردنی بود همسرم دوباره برگشت و نه تنها از من معذرت‌خواهی کرد بلکه گفت که خیلی پشیمونه و می‌خواسته که هر چه زودتر رابطه‌مون رو درست کنه خیلی خوشحالم که این دعا رو امتحان کردم.

  61. یه مدت بود که همسرم خیلی سرد و بی‌تفاوت شده بود. هر روز بیشتر از دیروز از هم فاصله می‌گرفتیم و هر تلاشی برای نزدیک‌تر شدن بی‌فایده بود من دیگه از هیچ راهی نتیجه نمی‌گرفتم و حس می‌کردم دیگه هیچ چیزی نمی‌تونه درست بشه. به یکی از دوستانم که همیشه به دعانویسی اعتقاد داشت، گفتم و بهم پیشنهاد داد که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. راستش کمی شک داشتم، اما چون از هیچ چیزی نتیجه نگرفتم، به خاطر دل خودم تصمیم گرفتم امتحانش کنم. بعد از اینکه دعا رو انجام دادم، به طرز معجزه‌آسا همه چیز تغییر کرد! همسرم به من برگشت، نه تنها با محبت بیشتر بلکه با پشیمانی از فاصله گرفتن از من. این دعا واقعاً کار کرد و زندگی‌مون دوباره پر از عشق شد

  62. لحظه‌ای که همسرم از من دور شد دنیا برایم تاریک شد. نه تنها بی‌علاقه بود، بلکه کاملاً بی‌تفاوت شده بود. حس می‌کردم هیچ چیزی نمی‌تونه این وضعیت رو تغییر بده. با امید کم، طلسم خشت سفید رو امتحان کردم. معجزه‌ای که در نتیجه‌ی این دعا تجربه کردم، فراتر از تصور من بود. همسرم نه تنها برگشت، بلکه خود به خود با ابراز محبت و علاقه، رابطه‌مون رو به سطح جدیدی برد. حالا می‌فهمم که گاهی فقط نیاز داریم تا با یک راهنمایی درست، مسیر زندگی‌مون تغییر کنه

  63. هر روزی که می‌گذشت، به نظر می‌رسید که رابطه‌ام با همسرم بیشتر به بن‌بست می‌رسد. حتی زمانی که هر تلاشی برای بازگرداندن محبت‌ها انجام می‌دادم، طرف مقابلم تنها سردتر و دورتر می‌شد. احساس می‌کردم دیگه هیچ راهی وجود نداره و همه چیز تمام شده. اما بعد از اینکه دعای خشت سفید رو امتحان کردم، به طرز معجزه‌آسا همه چیز تغییر کرد. همسرم نه تنها برگشت، بلکه خود به خود با ابراز محبت و علاقه، رابطه‌مون رو به سطح جدیدی برد. حالا می‌فهمم که گاهی فقط نیاز داریم تا با یک راهنمایی درست، مسیر زندگی‌مون تغییر کنه

  64. وقتی همسرم تصمیم گرفت از من فاصله بگیره قلبم شکسته بود هیچ دلیلی برای این تصمیم نمی‌دیدم و فکر می‌کردم شاید همه چیز تموم شده با این حال همیشه به این امید زندگی می‌کردم که یه روز همه چیز درست بشه. یکی از آشنایانم که به این مسائل وارد بود، گفت که دعای خشت سفید رو امتحان کنم ولی شک داشتم اما چون از هیچ چیزی نتیجه نگرفتم تصمیم گرفتم امتحانش کنم بعد از انجام این طلسم همسرم به طور غیرمنتظره‌ای با بی‌قراری و احساسات جدید به من برگشت حالا بعد از مدت‌ها، رابطه‌ام از هر زمان دیگه‌ای قوی‌تر شده و بیشتر از همیشه به هم نزدیکیم.

  65. برای چندین ماه احساس می‌کردم که در رابطه‌ام هیچ جایی برای پیشرفت وجود نداره همه چیز به سمت سردی می‌رفت و هیچ‌کدوم از ما نمی‌دونستیم چطور باید اوضاع رو درست کنیم از تمام طلسمات و دعاهای احضار عشق استفاده کرده بودم اما نتیجه‌ای نگرفتم وقتی به آخرین امیدم رسیدم تصمیم گرفتم که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. این دعا، دقیقاً همون چیزی بود که بهش نیاز داشتم. همسرم نه تنها برگشت بلکه به طور معجزه‌آسا شروع به ابراز محبت بیشتری کرد فکر نمی‌کردم که در چنین شرایطی چیزی بتونه اینقدر تأثیرگذار باشه. حالا زندگی ما دوباره مثل روزهای اولیه پر از عشق و محبت شده

  66. زمانی که رابطه‌ام با همسرم دچار بحران شد، همه چیز بین ما رنگ و بویی متفاوت گرفته بود حتی وقتی سعی می‌کردم با محبت بیشتری برخورد کنم هیچ‌چیز به نتیجه نمی‌رسید سرد شده بود و هیچ نشانه‌ای از علاقه باقی نمانده بود مدام فکر می‌کردم که دیگه هیچ راهی نیست. تا اینکه یکی از آشنایانم، که به این مسائل وارد بود، به من گفت که دعای خشت سفید می‌تواند کمکم کند ولی یکم شک داشتم اما چون از هیچ چیزی نتیجه نگرفتم تصمیم گرفتم امتحانش کنم. بعد از انجام دعا، همسرم به طور غیرمنتظره‌ای شروع به بازگشت کرد و خیلی سریع از تغییرات در احساساتش صحبت کرد. امروز می‌تونم بگم که طلسم خشت سفید واقعاً معجزه‌آسا عمل کرد و همسرم با عشق و محبت بیشتر به من برگشت

  67. همیشه فکر می‌کردم که عشق واقعی یعنی سختی‌ها و مشکلات رو با هم پشت سر بذاریم ولی به شدت در اشتباه بودم وقتی همسرم از من دور شد و به طور آشکارا دیگه علاقه‌ای به رابطه نشون نداد هر چی تلاش کردم فایده‌ای نداشت همه احساساتم بی‌جواب موند به طور تصادفی در یکی از جلساتم با یک آشنا از طلسم و دعای خشت سفید شنیدم خیلی محتاط و شکاک به پیشنهادش عمل کردم و با ابوادریس تماس گرفتم دعای خشت سفید رو اجرا کردم و بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که همسرم نه تنها به من توجه بیشتری نشون می‌ده بلکه رفتارش کاملاً تغییر کرده و به سمت من برگشته انگار همه چیز دوباره به طور طبیعی و با محبت برگشت.

  68. برای مدتی طولانی توی رابطه‌ام احساس می‌کردم که هیچ جایی برای پیشرفت وجود نداره همه چیز به سمت سردی می‌رفت و هیچ‌کدوم از ما نمی‌دونستیم چطور باید اوضاع رو درست کنیم از تمام طلسمات و دعاهای احضار عشق استفاده کرده بودم اما نتیجه‌ای نگرفتم. وقتی به آخرین امیدم رسیدم تصمیم گرفتم که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. این دعا دقیقاً همون چیزی بود که بهش نیاز داشتم.همسرم نه تنها برگشت بلکه به طور معجزه‌آسا شروع به ابراز محبت بیشتری کرد فکر نمی‌کردم که در چنین شرایطی چیزی بتونه اینقدر تأثیرگذار باشه حالا زندگی ما دوباره مثل روزهای اولیه پر از عشق و محبت شده

  69. مدت‌ها بود که احساس می‌کردم همه چیز به پایان رسیده و هیچ راهی برای جلب توجه همسرم ندارم هر روز بیشتر از دیروز دور می‌شد و هیچ چیز نمی‌تونست تغییرش بده. به شدت گیج و ناامید شده بودم. بعد از اینکه هر راهی رو امتحان کردم و نتیجه‌ای نگرفتم، تصمیم گرفتم به یک دوست خوبم که به دعانویسی اعتقاد داشت و تجربه داشت رجوع کنم بهم پیشنهاد داد که دعای خشت سفید رو امتحان کنم. با اینکه شک داشتم، به خاطر امیدی که به قلبم برگشت، انجامش دادم باورم نمی‌شد که بعد از چند روز، همسرم خود به خود با بی‌قراری و احساسات عمیق برگشت و گفت که هیچ وقت از من دور نشده، فقط حس کرده بوده که باید زمانی رو به خودش بده. واقعاً از این تغییرات و برگشت ناگهانی حیرت‌زده شدم و الان به این علم ایمان دارم

پاسخ دادن به احمدی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!